ابدی ساختن امر گذرا
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۲۰۷۷۷
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، طی سه دهه گذشته رشته جامعهشناسی رشد چشمگیری در دانشگاههای کشور داشته است. بی راه نیست اگر بگوییم که حجم بسیاری از کتابها و مقالات منتشر شده در میدان فرهنگی کشور گرایشهای جامعه شناسانه دارند. روش عموم این آثار کمی و مبتنی بر عدد و رقم است و بسیاری از مجلات علمی پژوهشی بدون مطالعه کمی و پرسشنامه اعتباری برای یافتههای مقالات قائل نیستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه باید گفت روشهای پژوهشی، چون «داستان زندگی» و حتی «جستارنویسی» پاسخی است به حجم وسیع مقالاتی که تجربه زیسته نویسنده را نادیده گرفته و عموما معطوف به مطالعات کمی و به دور از زیست جهان مولف نگارش شدهاند.
روشهایی پژوهشی، چون «داستان زندگی» و حتی «جستار نویسی» پاسخی است به حجم وسیع مقالاتی که تجربه زیسته نویسنده را نادیده گرفته و عموما معطوف به مطالعات کمی هستندندا میلانی در مقالهای با عنوان «جستارنویسی؛ ابدی ساختن امر گذرا» به واکاوی این موضوع پرداخته است.
* دوگانههای حوزه علوم اجتماعی
میلانی در آغاز این مقاله مینویسد: به محض پا گذاشتن در حوزه علوم اجتماعی باید تکلیفات را با دوگانههای زیادی روشن کنید؛ باید اعلام کنید از کدام سو، با چه لنزی و با چه موضعی به جهان و هستیهای اجتماعی و انسانی مینگرید: «کنش یا ساختار»، «خرد یا کالن»، «فرد یا جامعه»، «اقتصاد یا فرهنگ».
او مینویسد در میانۀ کلنجار رفتن با متون کلاسیک جامعهشناسی و آشنایی با نام غولهای این حوزه و برای فهم مفاهیم گستردهشان ناچارید خط به خط متنها را با دقت خوانده و حاشیهنویسی کنید و مدام از خود بپرسید کدام از آنها دقیقتر واقعیتِ جهان اجتماعی را نشان میدهد. تا این که بالاخره ماکس وبر با افسونزدایی از علم، تکلیف را معلوم میکند.
* بایدهای یک نوشتار علمی
میلانی مینویسد در نوشتار یا باید به زبان آمار و ارقام پیچیدگیهای جهان اجتماعی را سادهسازی کرد یا با مفاهیم انتزاعی فلسفی امر اجتماعی را صورتهای نظری بخشید اما در این بین یک چیز غایب است و آن خودِ زندگی است. زندگی به معنای آن چه در خیابان، محل کار و در میان مناسبات شهروندان و مهاجران و نهایت فضاهای روزمره ساخته میشود.
به زعم این پژوهشگر نوشتار علمی باید خنثی و بدون اثر و ردپایی از سبک و سیاق زندگی نویسنده باشد. در این جا همواره فرم بیان، مشخص و از پیش تعیین شده است. فرمول و دستورالعملهایی دارد که تخطی از آن، شناخت را مخدوش میکند. ابژه شناخت هم، در سایۀ گفتار علمی مبدل به شیء میشود که باید دور تا دور آن چرخید، اما لمسش نکرد.
تهی شدن نوشتههای جامعهشناختی از روح زندگی، بلای همهگیری است که باعث شده مقالهها و رسالههای زیادی در گوشه کتابخانهها، با وجود تلاش و دقت بسیار محققانشان، خاک بخورندمیلانی در ادامه مینویسد بعد از انتخاب موضوع و روش با پایبندی به اصول، تنها در اندک فضاهایی مانند انتخاب عنوانها یا حرف آخر و نتیجهگیری میتوان چند بند «خود» را فاش کرد. تهی شدن نوشتههای جامعهشناختی از روح زندگی، بلای همهگیری است که باعث شده مقالهها و رسالههای زیادی در گوشه کتابخانهها، با وجود تلاش و دقت بسیار محققانشان، خاک بخورند. برخی از نوشتههای دانشگاهی وقتی به قالب کتاب در میآیند، شانس خوانده شدن، پیدا میکنند.
* جستارنویسی
در ادامه این پژوهشگر بیان میکند که جامعهشناسان آنقدر در پنهان کردنِ «خود» لابه لای زیست حرفهایشان تمرین کردهاند که حتی در جایی که باید از همان «خود» بگویند، زبانشان الکن میشود. به طور مثال در بزرگداشتها کمتر سخنرانی از تجربۀ شخصی سخن میگوید و اغلب مدعوین به تعریف و تمجیدهای کلی بسنده کرده و دریغ از یک کلام، بیانِ خاطره و روایتی از زندگی و ویژگیها شخصی آن محقق که بر زندگی حرفهای او اثر گذاشته است.
میلانی توضیح میدهد که وقتی به لطف ضوابط و روابط نانوشتە دم و دستگاه ایدئولوژیک و بوروکراتیک، از قید و محدودیتهای گزینش در نهادهای رسمی خلاص شده و دیگر نیازی نیست که به منظور جایابی و ارتقاء، مقالات خشک و بیمعنا برای مجالت علمی-پژوهشی و همایشها بنویسی، آنجاست که گونهای از نوشتن سر برمیآورد؛ نوشتنی دیگر، به نام جستار که از قضا برخی از آثار کلاسیکهای جامعهشناسی مانند وبر، زیمل و مارکس نیز در این فرم نوشته شده است.
شاید با شنیدن و ثبت کردنِ روایت زندگیهای از دسترفته، امر گذرا ابدی شود*تفاوت جستار با نوشتار دانشگاهی
از نظر میلانی جستار، گسترهایی از آثار منثور غیرداستانی با موضوعاتی مختلف را شامل میشود: از موضوعات فلسفی گرفته تا علوم دقیقه، از اتوبیوگرافی تا تاریخ و روانشناسی و سرگرمی و ادبیات؛ اما وجه ممیزه جستار از نوشتار دانشگاهی، غیرنظاممند بودن و اهمیت سویههای شخصی و تاملات روزمره نویسنده آن است. چنانکه لوکاچ میگوید جستار فرمی بیرون از علم و در کنار هنر است.
او مینویسد جستار فرمی هنری است که به نقد و طرح مسائل اساسی زندگی میپردازد. از نظر لوکاچ جستار فرمی هنری، اما متمایز از آن است. جستارنویس عمیقترین پرسشها را با زندگی زیسته مرتبط میکند.
*تعریف جستار از نظر آدرنو
در این مقاله آمده است که از نظر آدرنو مفاهیم جستار از هیچ اصل نخستین و غایی پیروی نمیکنند و به جای طبقهبندی امور، به تفسیر دست میزنند. جستار در بیان آدورنو شورشی علیه این ایده افلاطونی است: هر چیزی که موقتی و گذراست شایستۀ فلسفه نیست.
میلانی مینویسد این ایراد رایج که جستار حادث و چند پاره است، بر این فرض مبتنی است که تمامیت و به همراه آن اینهمانیِ سوژه و ابژه امری داده شده است و گویی آدمی مالکِ کل است. اما جستار سعی ندارد «امر ابدی» را در بطن «امر گذرا» بجوید، بلکه هدف جستار ابدی ساختن امر گذراست.
به دیگر سخن میتوان جستار را با فرم چند پارهاش اینگونه در نظر آورد که، توهمِ نظم و بسیط بودنِ امر واقع را افشا میکند و همزمان علیه وضع موجود میشورد؛ به نحوی که با پرداختن به یک ویژگی جزئی، مالکیتِ امر کلی را نزد سوژه، بحرانی میسازد.
این پژوهشگر در نهایت با اشاره به این موضوع که جستار همان بیان تجربۀ رویارویی با زندگی است، مینویسد؛ جستار اگر صریح و صادقانه نوشته شده باشد و هیچ جدول آمار و استدلال عقلانی در لفافە صورتهای نظری، قادر نیست عمق درد و رنج ناشی از فقر، انسداد، سرخوردگی، خشم و غم جمعیِ مردم را بیان کند. شاید با شنیدن و ثبت کردنِ روایت زندگیهای از دسترفته، امر گذرا ابدی شود.
انتهای پیام/
منبع: آنا
کلیدواژه: جستارنویسی پژوهش خوان جامعه شناس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۲۰۷۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خطر فراموشی در کمین زندگی عشایری
قائممقام سازمان امور عشایری کشور گفت: به دلایل مختلف نمادهای هویتی عشایر مغان در حال از دست رفتن است و مستندات زندگی عشایری رفته رفته به دست فراموشی سپرده می شود. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اردبیل، مهدی میزبان در آئین اختتامیه جشنواره کوچ عشایر در جعفرآباد مغان اظهار داشت: به دلایل مختلف نمادهای هویتی عشایر مغان در حال از دست رفتن است و مستندات زندگی عشایری رفته رفته به دست فراموشی سپرده می شود.
وی با تاکید بر اینکه سران طوایف عشایر باید نسبت به این فقدان حساسیت نشان دهند، خاطرنشان کرد: استفاده از نماد آلاچیق به عنوان سازه نماد استان اردبیل در همه تریبونها و مراکز رسمی استان باید انجام شود تا با این روش های جلوی فراموشی و نسیان داشته های عشایری را بگیریم.
قائم مقام سازمان امور عشایری ایران با تاکید بر برندسازی محصولات و تولیدات عشایری باید مورد توجه قرار گیرد، گفت: ضروری است تا دستاوردها و محصولات تولیدی عشایر مغان از قبیل لبنیات، تولیدات سنتی و بافته های داری آنها برندسازی شده و به نام این طوایف ثبت شود.
میزبان با اشاره به اینکه عشایر هویت و تاریخ ملت ایران هستند، خاطرنشان کرد: دومین جشنواره بین المللی عشایر مغان ظرفیتی عظیم برای معرفی توانمندی های عشایر ایران در سطح ملی و بین المللی است و در این زمینه باید تمامی دستگاه های اجرایی پای کار باشند.
قائم مقام سازمان امور عشایری کشور عشایر مغان را جزو عشایر بااصالت و ریشه دار کشور معرفی کرد و گفت: معرفی و تبیین خدمات و ثمرات عشایر شاهسون مغان ضروری است و در این راستا برگزاری کنگره و همایش ملی و استانی برای معرفی و تبیین جایگاه جامعه عشایری در زندگی مردمان ایران زمین و به خصوص استان اردبیل مهم به نظر می رسد.
میزبان ثمرات برگزاری دومین جشنواره بینالمللی کوچ عشایر شاهسون مغان را یادآور شد و بیان کرد: هدف از برگزاری این رویداد هماهنگی دستگاه های اجرایی برای مدیریت کوچ و معرفی آداب و سنن و زندگی مردمان کوچرو استان اردبیل و استان های شرکت کننده است.
وی خواستار برندسازی محصولات تولیدی جامعه عشایری مغان از جمله پنیر و لبنیات تولید شده توسط این قشر شد و گفت: لازم است که تولیدات این زحمتکشان در قالب برند شاهسون تولید و در بازارهای داخلی و بین المللی عرضه شود.
قائم مقام سازمان امور عشایری کشور از حضور 656 ایل و طایفه مستقل عشایری در کشور خبر داد و تصریح کرد: این عشایر در قالب سه ایل بزرگ بختیاری، قشقایی و شاهسون در حال کار و تولید هستند.
میزبان با بیان اینکه 60 اداره و دستگاه اجرایی در راستای ساماندهی امور عشایر دخیل هستند، اظهار کرد: خدمات رسانی به جامعه عشایری و هماهنگی برای خدمات بیشتر دو وظیفه اساسی سازمان امور عشایری کشور است که با تمام توان در ادای وظیفه به این جامعه مهم و بزرگ کشور تلاش می کنیم.
وی جمعیت جامعه عشایری کشور را 251 هزار خانوار و بیش از یک میلیون و 315 هزار نفر اعلام کرد و افزود: جامعه عشایری ایران 1.4 درصد جمعیت کشور را تشکیل می دهند اما در عین حال 25 درصد گوشت قرمز و 35 درصد صنایع دستی و بخش زیادی از گیاهان دارویی و مواد لبنی کشور را تامین می کنند.
انتهای پیام/.